به گزارش کارشماس شرکت سحاب، این روزها شبکههای اجتماعی پر شده از تصاویری که با سبک دوستداشتنی استودیو جیبلی بازسازی شدهاند. از عکسهای سلفی معمولی گرفته تا صحنههای تاریخی و حتی لحظات بحثبرانگیز - همه و همه دارند با آن سبک نقاشیهای نرم و رویایی هایائو میازاکی دگرگون میشوند. اما این موج جیبلیسازی چطور شروع شد و چرا حالا تبدیل به یکی از بحثبرانگیزترین کاربردهای هوش مصنوعی شده است؟
تولد یک ترند دوستداشتنی
همه چیز با ویژگی جدید "تصاویر در چتجیپیتی" اوپنآی شروع شد. این ابزار با دقت فوقالعادهای در پرداختن به جزئیات، سایهها و حتی متنها، به کاربران امکان داد تا هر تصویری را به سبک مورد علاقهشان تبدیل کنند. و چه سبکی محبوبتر از آثار استودیو جیبلی با آن حس نوستالژیک و آرامشبخشش؟
در روزهای اول، کاربران بیشتر به تبدیل عکسهای شخصی و خانوادگی میپرداختند. تصاویر جفها با حال و هوای جیبلی، گربههای خانگی که شبیه شخصیتهای انیمهای شده بودند و حتی پرترههای هنری از خودشان - همه اینها بخشی از موج اول این ترند بودند.
وقتی ترند از کنترل خارج میشود
اما مانند بسیاری از ترندهای اینترنتی، این یکی هم خیلی سریع مسیر غیرمنتظرهای را در پیش گرفت. کاربران شروع به آزمایش مرزهای این فناوری کردند و نتایج گاهی شوکهکننده بود:
-
صحنههای تراژیک تاریخی مانند حادثه ۱۱ سپتامبر
-
لحظات جنجالی مانند عکس دونالد ترامپ با جفری اپستین
-
حتی شهادت سام آلتمان (مدیرعامل اوپنآی) در کنگره آمریکا
همه اینها با همان سبک کودکانه و رویایی استودیو جیبلی بازسازی شدند - ترکیبی عجیب از معصومیت هنری و موضوعات جدی یا حتی بحثبرانگیز.
سیاستهای اوپنآی: آزادی خلاقانه یا بیمسئولیتی؟
اوپنآی در برابر این موج واکنش نسبتاً ملایمی نشان داده است. تایا کریستیانسن، سخنگوی این شرکت به ورج گفت: "هدف ما این است که تا حد امکان آزادی خلاقانه به کاربران بدهیم." آنها تولید تصاویر به سبک هنرمندان زنده را ممنوع کردهاند، اما سبک استودیوها (مانند جیبلی) مجاز است.
با این حال، سوالات زیادی بیپاسخ ماندهاند:
-
آیا کاربران حق دارند از تصاویر افراد مشهور بدون اجازه استفاده کنند؟
-
مرز بین بیان هنری و توهین کجاست؟
-
آیا این تصاویر جدید میتوانند باعث تحریف تاریخ شوند؟
واکنش هنرمندان: از خشم تا استقبال
هایائو میازاکی، اسطوره انیمیشن ژاپنی، قبلاً نظر خود را درباره هنر هوش مصنوعی بیان کرده بود. در سال ۲۰۱۶ وقتی یک نمونه اولیه از هوش مصنوعی به او نشان داده شد، گفت: "من عمیقاً منزجر شدم... این یک توهین به خود زندگی است."
اما در طرف مقابل، برخی از سازندگان سریالهایی مانند ریک و مورتی یا سیمپسونها هنوز واکنشی نشان ندادهاند. این سوال باقی است که آیا آنها از دیدن سبک کارشان در این زمینه خوشحال خواهند شد یا نه.
آیندهای پیچیده در انتظار هنر و هوش مصنوعی
این موج جیبلیسازی فقط یک نمونه از تواناییهای شگفتانگیز و در عین حال ترسناک هوش مصنوعی در دنیای هنر است. از یک طرف، ابزاری قدرتمند برای بیان خلاقانه در اختیار میلیونها نفر قرار داده است. از طرف دیگر، سوالات اخلاقی و حقوقی پیچیدهای را مطرح کرده که هنوز پاسخ روشنی برایشان وجود ندارد.
آیا این همان آیندهای است که میخواستیم؟ شاید بهتر باشد قبل از اینکه به هوش مصنوعی بگوییم "این عکس من را به سبک جیبلی دربیاور"، یک لحظه فکر کنیم که این کار چه تأثیری بر هنرمندان، تاریخ و فرهنگ ما خواهد داشت.
به نظر شما مرز بین استفاده خلاقانه و سوءاستفاده از این فناوری کجاست؟ آیا شرکتهایی مانند اوپنآی باید محدودیتهای سختگیرانهتری اعمال کنند یا همین آزادی نسبی کافی است؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید!
برای مطالعه بیشتر به TheVerge مراجعه بفرمایید